تو را که می بینم جان می گیرم ، جان قسم به تو که خدایم هستی غرق می شوم در ایمان به پنجره های گشوده شده در قلبم می اندیشم به راههای تازه پیش پای افکارم تو را می بینم راه پیدا می کنم به عرفان اگر نوج کشتی ساخت و رهید از سیل من با هزار آرزو می اندازم خود را با میل به طوفان زندگی چون تویی ناخدای کشتی تو را که می بینم می دانم که هستم بهشتی ابراهیم به آتش نسوخت و گفتند شاهکار است شاهکار نبوده و نیست شعله ور نشدن شاهکار نگاه پر از عشق توست که آتش دارد شاهکار این شاهکار ,بینم منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

WPCPLUS خرید و فروش سیگار الکتریکی وانوشه آپدیت رایگان آنتی ویروس NOD32 انجمن علمی پژوهشی مهندسی عمران و نقشه برداری دانشگاه پيام نور استان بوشهر فلزیاب اورجینال رشته روابط عمومی دکتر بان دانلود فایل های کمیاب